اجاره ویلا و سوئیت - آپارتمان

فارس - داراب  
دوشنبه 26 آبان 1399

منظره همدان از بالای کوه خورزنه مثل همیشه زیبا بود. سرسبز، دوست داشتنی و آرام گرفته بین کوه ها. اما خورزنه چیکار میکردم؟

طناب های فرود رو چک کردم و آماده پنجمین تمرین فرودم شدم، ترس و استرس بار اول رو نداشت و صحبت های مربی درست بود. اگر به تجهیزات اعتماد کنی، اعتماد به نفس لازم برای فرود رو پیدا میکنی.

آقای نوروزی مربی صخره نوردی با صبر و حوصله کارگاه فرود رو راه اندازی کرد و شروع کرد به توضیحات و معرفی وسایل. اولین و دومین فرود همراهیمون کرد و برای فرودهای بعدی آماده شدیم که تنها بریم. خورزنه از جمله مکان های معروف صخره نوردی همدان محسوب میشه که صخره نوردان از مناطق مختلف برای تمرین به این مکان میان.

از ساعت 7 صبح تا 1 بعد از ظهر تمرین کردیم و اینجا بود که جرقه رفتن به تنگه رغز زده شد. خواهرم به همراه همسر و دوستانش قصد داشتند دو هفته دیگر راهی رغز شوند و پیشنهاد دادند که همراه آنها راهی سفر بشیم.

عبور از تنگه رغز به تمرینات اولیه فرود با طناب نیاز داشت و حالا ما آماده بودیم که همراهشان باشیم.

در این سفرنامه همراه من باشید تا باهم از دل تنگه رغز عبور کنیم.

ما در روز موعود یعنی جمعه 7 تیر 1398 ساعت 7 صبح از اهواز به سمت شیراز حرکت کردیم. تنگه رِغِز منطقه ای زیبا با آبشارهای متعدد و حوضچه های آب فراوان، در شهرستان داراب استان فارس قرار گرفته است.

بقیه دوستان ما از راه های دورتر مثل همدان و تهران راهی بودند و تعدادی هم در راه به ما ملحق میشدند.

دو واحد آپارتمان برای گروه ما رزرو شده بود تا شب کم کم بقیه دوستان هم به ما ملحق شدند و فردا صبح زود به سمت داراب حرکت کردیم.

مسافت شیراز تا داراب حدود 3 ساعت طول میکشه و جاده یکنواخت و خسته کننده ای داره ولی ابتدای مسیر از کنار دریاچه زیبای مهارلو عبور کردیم که رنگ صورتی خیره کننده ای زیر آفتاب داشت. هدف ما این بود که یکشنبه در رغز باشیم چرا که شنبه تعطیل رسمی بود و به گفته راهنمامون چندین تور به اون سمت روانه بودند و دره بسیار شلوغ می شد.

در داراب منزلی برای شب مانی در نظر گرفته بودند که نهایتا با پیوستن باقی افراد گروه ما 23 نفر شدیم و بعد از استراحت و صرف ناهار در داراب نوبت به تحویل گرفتن وسایل شد. تجهیزات اصلی شامل وت سوت یا همان لباس مخصوص غواصی، جلیقه نجات، کلاه ایمنی، تجهیزات فرود و کوله مخصوص دره نوردی بود. اما اصلا فکر نمی کردم پوشیدن و پیدا کردن سایز مناسب این لباس انقدر طول بکشه. لباس ها محکم و تنگ بودند و باید با کمک دو نفر پوشیده می شدند. بعد از تحویل گرفتن وسایل، نوبت بستن کوله شد، یک کوله برای دو نفر کافی بود. تنها نیاز به یک وعده ناهار، تنقلات، آب، نوشابه انرژی زا و جا برای یک دست لباس سبک بود که باید بعد از پوشیدن وت سوت ها آنها را در کوله قرار میدادیم، اما بسته بندی و پَک کردن وسایل خیلی مهم بود چرا که ممکن بود بارها و بارها کوله ها از آبشارهای مختلف پرت بشند! پس اصلا فکر استفاده از کوله خودتون نباشید چرا که چیز زیادی ازش باقی نمیمونه. وسایل رو باید جداگانه در کیسه های محکم و ضخیم قرار می دادیم و کاملا هواشون رو می گرفتیم و درشون رو گره می زدیم. تنقلات رو هم تو شیشه های پلاستیکی قرار میدادیم و درشون را محکم می کردیم.

بالاخره ساعت 3 و نیم شب سوار دو تا وانت شدیم و به سمت رغز حرکت کردیم. یک ساعت و نیم وانت سواری پیش رومون بود که نصف اون خاکی و سنگلاخ بود.

طبق توصیه راهنما در مسیر خاکی کاملا سرپا ایستادیم تا با دیواره های وانت برخورد نکنیم، اما تکان های شدید وانت مانع از این نشد که آسمان زیبا و پر ستاره شب رو از دست بدیم! ساعت 5 صبح به مسیر پیاده روی رسیدیم. هدلامپ هامون را روشن کردیم و مسیر را ادامه دادیم. از چشمه بیدر گذشتیم و بعد از یک ساعت پیاده روی در بین کوهستان های زیبا و مرتفع منطقه به سربالایی نفس گیری رسیدم. البته عزممون جزم بود چرا که نوید دادند بقیه مسیر سراشیب هست!

حدود ساعت 7 صبح به ورودی رغز رسیدیم. صبحانه خوردیم و مشغول پوشیدن لباس ها و چک کردن و بستن تجهیزات به خودمون شدیم.

آب درون تنگه بسیار زلال و خنک بود و دیواره های بلند سایه انداز وسیعی رو ایجاد کرده بودند. در این مسیر سه تا راهنمای محلی علاوه بر راهنمای اصلی همراهمان بودند که در فرودهای با طناب کمک می کردند.

بالاخره به مسیری رسیدیم که باید اولین پرش رو انجام می دادیم. اما مثل اینکه کسی داوطلب نبود. یکی یکی جلو میومدیم، نگاهی به حوضچه می کردیم و برمیگشتیم، بالاخره یه نفر پرید و منم که ذوق پرش داشتم پشت سرش راهی شدم.

از همین جا هیجان اصلی سفر شروع شد. کوله ها رو یکی یکی درون آب پرتاب می کردیم و درون حوضچه بعدی هدایت می کردیم. خوبی این کار این بود که نیاز نبود مدام کوله ها رو به دوش بکشیم. نوبت اولین فرود رسید که به راحتی انجام گرفت و دعای خیری برای آن روز خورزنه کردیم. در خیلی از حوضچه ها هم قید فرود رو زدیم و در حالی که بقیه آرام آرام فرود میومدند، هیجان پرش و سقوط رو به جان خریدیم؛ سر برخی از پرش ها هم معطل می شدیم و نازکشان و سرودخوان بچه ها رو تشویق به پرش می کردیم اما یه نکته خیلی مهم رو رعایت کنید، فقط و فقط هر حوضچه ای که راهنما تشخیص داد بپرید. احتمال ارزیابی اشتباه عمق حوضچه ها توسط شما وجود داره پس به راهنماهای محلی اعتماد کنید.

تا اینجا کاور ضد آب موبایلم خوب جواب داده بود و تونسته بودم خاطرات سفرم رو ثبت بکنم. اما فرود از برخی از آبشارها با کمی تردید همراه بود چرا که انتهای مسیر رو نمی دیدم یا اینکه یک آبشار پایین دست آبشار دوم بود که فشار آب مانع دیدن انتهای مسیر می شد اما با رسیدن به پایین و شناور شدن در حوضچه زلال و خنک به نوعی آرامش می رسیدیم. توصیه می کنم خیلی برای آب بازی توی حوضچه ها معطل نشوید چرا که مسیر حدود 10 ساعت از اول تا انتها پیش رو دارید که بستگی به توانایی افراد و گروه دارد و بهتر است با شب مواجه نشوید. مطمئن باشید خود مسیر و فراز و فرودهایش آنقدر جذابیت داره که همه چیز را جبران میکند و البته آخر مسیر هم یک حوضچه زیبا و عمیق برای شما هست.

هیجان مسیر زیاد بود، می دونستیم راه برگشتی هم نیست! تنگه رغز از مناطقی هست که چون جای زیادی برای نشستن وجود ندارد، فرصت زیادی هم نیست که وسط آب کوله ها رو باز کنیم و چیزی بخوریم پس به نسبت زباله کمی در مسیر وجود داشت، البته بماند همون یکی دو جا برای نشستن هم گردشگران با زباله هایشان رو سفیدمون کرده بودند! پس لطف کنید اگه راهی رغز شدید، زباله ها را در کوله بزارید و همراه خودتون برگردونید.

دیگه به نقطه ای رسیده بودیم که فرود و پرش از آبشار کارساز نبود اینجا تنها باید سُر می خوردی مثل پارک های آبی.

سطح سنگ ها در اثر ریزش آب اونقدر لیز شده بود که به راحتی به پایین می رسیدیم، یعنی همون فرود با لگن، البته نوک پا منظورم هستش.

مینشستیم بالای آبشار، دست ها کشیده و رو به جلو در امتداد پاها و با لگد سبک راهنما سقوط میکردیم. البته سرسره اول رو فراموش نمیکنم. اونقدر نزدیک به دیواره سقوط کردیم که فکر میکردم از ما که گذشت. اما نفر بعدی حتما با دیواره برخورد میکند.

گاهی اوقات موقع فرود از آبشارها دوستان شیطنت به خرج می دادند، جلوی آب و آبشار رو از اون بالا برای لحظاتی می گرفتن و خوب که آب جمع می شد و زمانی که در اواسط فرود بودیم یک دفعه رها می کردند. اینجا بود که فرد فرود کننده سر به پایین و ناسزاگویان البته با خنده با چشمان بسته سعی می کرد هرچه زودتر فرود را تموم کند، اما جای نگرانی نبود و ایمنی تجهیزات بالا بود.

هر چه جلوتر می رفتیم ارتفاع دیواره ها بیشتر می شد و تنها گاهی راه عبور باریکی برای نور خورشید ایجاد می شد که منظره زیبایی رو رقم می زد. کم کم توانمون گرفته شده بود و دست و دلمون برای فرود و پرش می لرزید.

بالاخره نقطه ای رو برای ناهار انتخاب کردیم متوجه شدیم کوله ها خیلی سنگین شدند؛ بله مثل اینکه درست پک نکرده بودیم و کیسه ها خوب جواب نداده بودند.

با پرتاب های متوالی چیزی از سالاد الویه باقی نمانده بود، ظرف های پلاستیکی خوب جواب نداده بودند و کیسه های نون هم خیس شده بود، هدلایت و پاور بانک هم غرق در آب. البته هدلایت چشمک زن سالم مانده بود ولی امید چندانی به نجات پاوربانک نمی رفت، چیزی هم به عنوان لباس خشک موجود نبود. البته مشکل همگانی بود. برای این چنین سفرهایی توصیه می کنم که از کیسه مخصوصی به نام درای بگ (Dry bag) استفاده کنید که کاملا ضدآب و مقاوم اند.

خلاصه هر چه که بود رو گروه شش نفره ما با هم شریک شدیم و نوشابه های انرژی زا رو چاشنی اون کردیم، نتیجه اینکه بهتره حداقل کنسرو بیاریم و سرد بخوریم که البته خبر رسید تجربه متلاشی شدن کنسرو هم داشتند.

هنوز چند ساعتی راه در پیش بود اما فقط چند آبشار باقی مونده بود و یک ساعت پیاده روی تا پارکینگ. یکی دو فرود دیگه هم انجام دادیم تا بالاخره به حسن ختام برنامه رسیدیم.

آبشار وداع

این آبشار به قدری بلند و قوس دار بود که انتهای آن را نمی دیدیم. آبشاری به طول حدوداً 40 متر که به حوضچه زیبا و قلبی شکلی منتهی می شد.

نمی دونم چرا من اول صف بودم؟! در طول مسیر جمع شش نفر ما پیشرو بود و البته خوشبختانه تمامی بچه ها عالی بودند و در زمان مناسبی پیمایش دره به انتها رسید. در کل بسیاری از پرش ها رو با رو در بایستی و اینکه ما اول صف هستیم و بقیه چشمشان به ماست می پریدم تا خیالشان راحت بشه و پیش مرگ بودیم.

بعد از راهنمای محلی شروع به پایین رفتن کردم، ابتدای آبشار پیچی داشت که مانع دیدن انتهای آن می شد و حجم زیادی از آب در این قسمت از بالای سرم سرازیر بود. در میانه راه خسته شدم و همونجا وسط فرود و وسط آبشار نشستم. دستم درد می کرد و توان زیادی برای طناب دادن و پایین رفتن نداشتم، اینجا بود که به غلط کردن شیرینی میفتادیم. بالاخره با داد و فریاد بچه ها عزمم جزم شد و با دعا و صلوات خوش حال به پایین رسیدم و بالاخره تموم شد. البته چه حیف!

ساعت حدود پنج و نیم عصر بود. چهل دقیقه طول کشید تا تمامی بچه ها به پایین رسیدند و مشغول پرش های مکرر و آب بازی و هنر نمایی درون حوضچه قلبی شدند. بالاخره رضایت دادیم، لباس ها رو عوض کردیم و البته همون لباس های خیس رو پوشیدیم. هنوز به هارنس (لباس ایمنی) و کلاه نیاز بود. در قسمت هایی از مسیر پیاده روی لوله هایی کنار صخره ها نصب کرده بودند که یا می تونستیم دستمون رو با اونها بگیریم و پایین بریم یا اینکه طناب خود حمایت متصل به هارنس را به آنها وصل کنیم تا ایمنی بیشتری داشته باشیم. هنوز آبشارها و حوضچه ها کنار دستمون بودند و چشممان دنبالشان بود. اما این قسمت پیاده روی مناسبی داشت و نیازی به افتادن درون آب نبود. بعد از یک ساعت به پارکینگ رسیدم و سوار وانت شدیم. چرت زنان پشت وانت بعد از چهل دقیقه به داراب برگشتیم، شب بعد از شام همگی از خستگی خوابیدیم و در آخر من و همسرم شش صبح فردا راهی اهواز شدیم.

کل هزینه این سفر برای هر نفر حدود 320 هزار تومان شد، شامل دو وعده شام، دو وعده صبحانه، کرایه تجهیزات، دستمزد لیدر محلی، وانت سواری و دو شب اسکان در داراب. جدای از اون هزینه یک شب اسکان در شیراز هم نفری 20 هزار تومان شد همراه با یک وعده صبحانه، ناهار و شام که همگی سبک بودن و چیز زیادی نشد. (قیمت ها مربوط به سال 1398 است)

تجربه تنگه رغز، تجربه شیرین و پر چالشی بود اما بدونید رغز مکانی نیست که به تنهایی و بدون تجهیزات قادر به پیمایش آن باشید، پس حتما و حتما به همراه تور و گروه های کاربلد راهی شوید، اگرم براتون امکان پذیر بود و دسترسی به امکانات داشتید سعی کنید قبل از سفر فرود را تمرین کنید تا در رغز راحت تر باشید.

رغز جایی نیست که یک بار دیدنش کافی باشه. مشتاقانه منتظر سفر سال بعد هستم.

دیدگاه کاربران


نارا رمضانی
نارا رمضانی
سه شنبه 30 آبان 1402
بهترین محل برای دره نوردی
بیشترین هیجانی که ممکنه تجربه کنین. سخته ولی قطعا به رفتن میارزه
جمشیدی
جمشیدی
یکشنبه 28 آبان 1402
بی‌نظیر. یکی از بهترین تجربیاتی هستش که میتونید داشته باشید.
اما به شرطی که آمادگی جسمانی خوبی داشته باشید.
ملکه
ملکه
دوشنبه 25 مهر 1401
تنگه رغز واقعا زیباست و هر گوشه‌اش مثل یه قاب عکس می‌مونه
آذر
آذر
چهارشنبه 24 آذر 1400
در روز ده ها گروه و تور گردشگری به تنگه میان، تنگه و تبدیل کردن به آشغال دونی، معنی رغز یعنی راه بکر و لغزنده ولی اصلا تنگه رغز بکر نیست
leila_ebadzadeh
leila_ebadzadeh
یکشنبه 14 شهریور 1400
این سفر برای کسانیکه اهل هیجان و ماجراجویی اند و از ارتفاع و پریدن نمیترسند، و هم اینکه مشکلات قلبی و بیماری خاص نداشته باشند و آمادگی جسمانی بالایی داشته باشند بسیار مناسب و دلچسب است.
Vahid Dezhampoor
Vahid Dezhampoor
یکشنبه 10 مرداد 1400
بهشتی پنهان شده در زمین از بهترین تجربه های زندگیم بود البته برای رفتن به تنگه به تجهیزات حرفه ای و راهنما احتیاج است خصوصا پایین آمدن آن.
mohammad_javad.kermany
mohammad_javad.kermany
دوشنبه 24 خرداد 1400
زیباترین دره یا تنگه ایران برای آب بازی و صعود به وسیله طناب اینجاست..به همه پیشنهاد میکنم حتما به این تنگه زیبا سفر کنید. سرسره های طبیعی تنگه خیلی لذت بخشه.
mohammad.taheri.nezhad
mohammad.taheri.nezhad
دوشنبه 13 اردیبهشت 1400
تنگه داراب فارس از بهترین و حرفه ای ترین تنگه های کشور محسوب میشه و بازدید کننده ها را با چالش های فراوانی روبرو میکنه. حتما کلاه ایمنی همراه داشته باشید.
meysam625
meysam625
دوشنبه 16 فروردین 1400
من خیلی دوست دارم برم رغز مستندهای زیادی هم ازش دیدم و میدونم راه خیلی سختی داره. اما زیباست.
rhayim
rhayim
یکشنبه 17 اسفند 1399
مردم داراب خیلی دوست داشتنی هستند من در سفرم به این منطقه خاطرات خوشی دارم. اگر به داراب رفتید از دره آکواریوم و تنگه رغز هم دیدن کنید تنگه رغز عروس دره های ایران هست.
hosseini18133
hosseini18133
شنبه 18 بهمن 1399
شهر داراب طبیعت زیبا و بکری داره😍 بهترین حالت برای سفر به تنگه رغز این هست که با تورهای حرفه ای همراه بشید تا لذت سفر چند برابر بشه.