این یک سفرنامه پیمایش قسمت بسیار زیبایی از سرزمینمان ایران با دوچرخه است که با حداقل مخارج در شهریور 1395، انجام شده و می خواهیم نشان بدیم که یک سفر خوب و لذت بخش و پربار لزوما نیازمند هزینه زیاد، شرایط لاکچری و بخور بخوابی و گردش های از سر تفنن نیست و عموما وابسته به داشتن یک خودرو لوکس و مجهز هم نمیباشد. شما در هر وضعیت مادی می تونید تدارک سفرهایی رو ببینید که ممکن به خاطره انگیزترین و لذت بخش ترین روزهای زندگی شما تبدیل بشه. میتونید مدیریت و تدارک سفرهایی رو داشته باشین که خودش می تونه یکی از عوامل خوشبختی محسوب بشه و میتونه شما رو حتی با جیب کم پول از لذت زندگی اقناع کنه.
این بار سفری متفاوت با دوچرخه
از فروردین 94 که برای اولین بار به همراه گروهی از دوستانم به یک سفر یک روزه با دوچرخه در پیرامون اصفهان رفتم، تاکنون دوچرخه یار وفادار من در سفر بوده. بعد از آن در قالب تورهای دوچرخه سواری و نیز به صورت دو نفره همراه با یکی از دوستانم، سفرهای یکی دو روزه متعددی از مبدا اصفهان و یا داخل استان اصفهان داشتم و در این میان خیلی مایل بودم که سفر با دوچرخه را در استان های دیگر ایران تجربه کنم. عقیده ام بر صرفا ورزش دوچرخه سواری نیست بلکه دوست دارم همزمان با طبیعت گردی و دیدن زیبایی های ایران، دوچرخه سواری کنم.
برای طبیعتگردی با دوچرخه باید منطقه ای مناسب و دارای طبیعت و جذابیت های متفاوت و مورد نظرمان را انتخاب کنیم و سپس دوچرخه هایمان را با وسیله ای به محل مورد نظر برسونیم و یک یا چند روز سفر طراحی شده را در منطقه دلخواه به انجام برسونیم و سپس دوچرخه ها را با وسیله ای به خونه برگردونیم.
در تورهای دوچرخه سواری، روش مرسوم این هست که دوچرخه افراد شرکت کننده را به وسیله وانت و افراد هم با مینی بوس یا اتوبوس به مقصد گردشگری می رسونند و از مبدا مورد نظر، برنامه دوچرخه سواری در طبیعت شروع میشه که معمولا از مسیر جاده های خاکی روستایی و یا مسیر کم ترافیک هست، درحالی که وانت پشتیبان، همراه گروه حرکت می کنه تا اگه فردی دچار مشکل شد و یا دوچرخه اش نیاز به تعمیر پیدا کرد اون رو حمایت کنه.
از شهر ساری تا چشمه های باداب سورت
برنامه سفر به این شکل است که از شهر ساری، در مسیر جاده ساری به سمنان حرکت میکنیم و در طی مسیر از دریاچه الندان و شهر کیاسر دیدن کرده و سفر رو تا محل چشمه های باداب سورت ادامه دهیم و سپس به ساری برگردیم.
شب سوار اتوبوس شدیم و صبح روز بعد یعنی چهارده شهریور 95 در شهر ساری پیاده شدیم، بعد از خوردن صبحانه در یک قهوه خانه خیابانی عازم جاده ای شدیم که از سمت جنوب ساری به استان سمنان می رفت.
جاده ای که به سمت دریاچه سد شهید رجایی یا دریاچه سلیمان تنگه میرفت از همین جاده منشعب میشه. مسیری که از ساری به دریاچه الندان و چشمه های باداب سورت میرسد تماما در منطقه چهاردانگه ساری قرار داره. در طرف مقابل، منطقه دو دانگه ساری به همان منطقه ای گفته می شه که سد شهید رجایی در آن قرار داره و ادامه مسیر کوهستانی - جنگلی به روستای سنگده و سپس به شهر پل سفید در جاده فیروزکوه منتهی میشه.
طبیعتی سبز و زیبا با چشم اندازهای مسحور کننده
طبیعت زیبای دشت، جنگل و کشتزارهای این قسمت از خطه مازندران، واقعا تماشایی است. در حین دوچرخه سواری از تماشای محیط لذت وافری می بریم و این باعث افزایش انرژی ما برای پیمودن شیب جاده ها میشه جاده یک سربالایی ممتد با یک شیب نسبتا ملایم داره.
با احتساب وزن کوله و وسایلی که ترک دوچرخه داریم وزن کلی دوچرخه ها نسبتا زیاد شده ولی ما به سخت کوشی عادت داریم و از طرفی غرق در زیبایی محیط شده ایم و از رکاب زنی در چنین طبیعتی لذت می بریم.
بعد از 10، 20 کیلومتر رکاب زنی برای استراحت و استفاده از سرویس بهداشتی در محلی کنار راهی توقف میکنیم.
سپس به مسیر ادامه می دهیم و از سه راهی که جاده سد رجایی از جاده اصلی منشعب میشه میگذریم، حالا وارد بخش چهاردانگه ساری شده ایم. به تدریج شیب جاده زیاد میشه از عرض جاده کاسته و مسیرمان به شیب های پیچ در پیچ کوهستانی با پوشش جنگل تبدیل می شود.
بعد از مدتی دوچرخه سواری در شیب سر بالایی در قسمتی از جاده که حاشیه پهنی داره توقف می کنیم. اینجا یه خانواده در زیر سایه درختی زیرانداز پهن کرده اند و به استراحت مشغول اند. یک خانواده یزدی هستند که برای مسافرت به شمال از این مسیر آمده اند. ظاهرا جاده دامغان به ساری نزدیک ترین مسیر برای اهالی شهرهای کویری استان یزد برای دسترسی به خطه شمال کشور هست.
سربالایی های نفس گیری رو در پیچ و خم جاده طی می کنیم. در این مواقع همیشه با امید خاطره سازی از یک برنامه سنگین و با لذت از توان و تلاش و پشتکاری که نصیبم شده و با شکرانه سلامتی که دارم رکاب میزنم. باور کنید که در پس این تلاش ها لذتی عمیق نهفته است.
حوالی غروب به 10 کیلومتری شهر کیاسر رسیدیم. ارتفاع اینجا حدود 1200 متر از سطح دریاست. ما صبح هنگام از شهر ساری حرکت کرده بودیم که حدود 130 متر از سطح دریا ارتفاع داره، بنابراین در طی حدود 65 کیلومتر کمی بیش از 1000 متر ارتفاع گرفته بودیم. از جاده ای که در سمت راستمون و روبروی ایستگاه پمپ بنزین در 10 کیلومتری کیاسر قرار داره به سمت دریاچه الندان تغییر مسیر میدیم. یک سراشیبی ملایم و دلچسب در پیش رومونه که بعد از چند کیلومتر به روستای الندان می رسیم. از مجاورت روستا ادامه مسیر میدهیم. این قسمت جاده خاکی می شه و بعد از مدتی وارد جنگلی می شیم و سرانجام در واپسین دقایق روز به دریاچه الندان در قلب این جنگل زیبا می رسیم.
به به چه دریاچه ای!!! چه محیط زیبایی اینجاست!!
اگر بخوام معرفی مختصری از دریاچه الندان داشته باشم باید اینگونه بگم:
دریاچه الندان رویایی ترین دریاچه در دل جنگل های ساری است. این دریاچه یک آب بند وسیع، زیبا و محصور در جنگل هستش که در 70 کیلومتری ساری و 20 کیلومتری شهر کوچک کیاسر در جاده ساری به سمنان قرار گرفته. دریاچه ای فوق العاده زیبا و وهم آلود و نسبتا بکر در دل یک طبیعت وحشی جنگلی!
حدود 60 کیلومتر که از ساری به سمت کیاسر بیایید نرسیده به شهر کیاسر تابلو جاده دریاچه الندان را در سمت راست خودتون می تونین ببینید. 10 کیلومتر در این جاده حرکت کنید، از کنار روستای الندان گذشته و نهایتا در جاده های خلوت جنگلی به دریاچه الندان می رسید. قسمت انتهایی این جاده آسفالت نیست. کنار دریاچه امکاناتی مانند سرویس بهداشتی برقرار هست و می تونین کلبه ای رو هم کرایه کنید ولی کلا فضای اطراف دریاچه به صورت وحشی و بکر هست و شب هنگام زوزه شغال ها رو خواهید شنید. بهترین تصاویر رویایی از این دریاچه رو بعد از اتراق شبانه در کنار دریاچه و در صبح های مه گرفته این دریاچه می توانید مشاهده کنید که قابل وصف در کلمات نیست. آرامشی عمیق بر این دریاچه حکم فرماست. می توان به این دریاچه، لقب زیبای وحشی جنگلی رو داد.
این دریاچه بر اثر احداث بندی بر روی مسیر آب های جاری از باران در این منطقه ایجاد شده است به همین جهت به آن آب بندان هم میگن. ارتفاع این دریاچه از سطح دریا حدود 1100 متر است.
کمپ خودمون رو در کنار کلبه های چوبی برپا می کنیم و چند گردشگر دیگر هم در قسمتی از حاشیه دریاچه کمپ و آتش برپا کرده اند. اوایل شب هنگام، زوزه شغال و گرگ از دل جنگل های پیرامون دریاچه، سمفونی زیبایی رو از طبیعت وحشی برامون اجرا می کنه ولی حاشیه دریاچه جزو قلمرو آدم ها محسوب میشه و حیوانات وحشی تعرضی به قلمرو آدم ها نخواهند داشت، مشروط بر آنکه آدم ها نیز حریم امنیت حیات وحش رو خدشه دار نکنند. این قانون طبیعت است و حیوانات وحشی در طبیعت به صورت ذاتی بیشتر از ما آدم ها به این قانون واقف هستند.
صبح رویایی در محوطه دریاچه الندان
در طول 10 سالی که از طبیعت گردی من در نقاط مختلف ایران می گذره تقریبا تمام روزهای سفر رو صبح زود از خواب برخواستم و دوربین به دست رهسپار دیدار طبیعت و محیط پیرامون شدم. لطافت صبحگاهی روزهای سفر چنان لذتی داره که هیچ جایگزین دیگه برای اون نمیشه پیدا کرد. به جرات می گم که لطافت صبحگاهی پیرامون دریاچه الندان ساری از بهترین صبح های تمام سفرهای این 10 سال گذشته من بوده است.
صبح سپیده دم از چادر که بیرون اومدم خودمو در یک فضای بهشتی یافتم. فضای مه گرفته دریاچه و درختان جنگلی پیرامون آن، صدای پرندگان جنگلی، چشم انداز شاخه های قطع شده و تنه پوسیده درختان که مانند ارواح از دل آب بیرون زده بودند، سکوت زیبای محیط و آرامش عمیقی که از آب ساکن دریاچه حس می کردی تماما یک فضای رویایی به این محیط داده بودند که تا یک ساعتی که مه صبحگاهی برقرار بود این محیط بهشتی هم در اوج قدرت خودنمایی می کرد. عموما وجود مه در محیط های جنگلی زیبایی و وهم آلودگی ویژه ای به محیط میده که قابل توصیف نیست.
دور دریاچه را در این فضای رویایی صبحگاهی پیمودم و فیلم و عکس تهیه کردم. ویدیو کلیپی رو که بعد از سفر از محیط صبحگاهی دریاچه الندان تهیه کردم از خاطره انگیزترین کلیپ هایم از زیبایی محصور کننده طبیعت هست. تا ظهر هنگام در کنار دریاچه الندان ماندیم و ساعتی رو به گشت و گذار در جنگل های پیرامون دریاچه طی کردیم، عکس های یادگاری زیبایی گرفتیم و رهسپار ادامه سفر به سمت شهر کیاسر شدیم که در فاصله حدود 20 کیلومتری دریاچه الندان قرار داشت. البته ناگفته نماند امکانات تفریحی هم مانند قایق سواری در اطراف دریاچه مهیا شده.
اطلاعاتی درباره شهرک کیاسر
کیاسر شهرک کوچکی در مرکز بخش چهاردانگه ساری است و در 80 کیلومتری جاده ساری به دامغان قرار دارد. شهرک کیاسر از سه سو به وسیله کوه های بلندی احاطه شده و بنابراین موقعیت این شهر همانند بن بستی در میان کوه های اطراف هست؛ علاوه بر این چون جاده ساری تا سمنان از مجاورت شهر کیاسر میگذره و به داخل شهر نمی ره این شهر چندان توریستی نشده و به نسبت خلوت هست. شهرک کیاسر حدود 3 الی 4 هزار نفر جمعیت دارد.
ما در مسیر رکاب زنی خودمون از ساری تا چشمه های باداب سورت به شهر کوچک و خلوت کیاسر رسیدیم و در این شهر به یک مسجد کوچک و قدیمی با سبک معماری چوبی ویژه مازندران رفتیم که احتمالا صد سالی قدمت داشت و بدون گنبد و مناره بود. ساعتی رو در این مسجد زیبا که بافتی شبیه خانه های چوبی مازندران داشت طی کردیم. من به پارک مجاور مسجد که نمادهایی از یه سری سر ستون های زیبا داشت سرکی کشیدم و از آهنگری کنار خیابون روبروی مسجد فیلم گرفتم. شهر کیاسر چهره ای ساکت و نسبتا مغموم داشت، هرچند چشم انداز شهر کیاسر از ارتفاعات جاده مجاور اون خیلی زیباست. در یک مغازه کبابی که شاید تنها مغازه کبابی شهر هم بود، کباب کوبیده سفارش دادیم. آن زمان من هنوز گیاه خوار نشده بودم.
روستای جمال الدین کلا
ادامه جاده ساری به دامغان از شهرک کیاسر به سمت ارتفاعات مجاور کیاسر میره و به همین علت جاده در این قسمت دارای شیب تند کوهستانی است. چند کیلومتر رو در یک شیب نفس گیر رکاب زدیم. شیب جاده به حدی بود که ماشین های سنگین هم با دنده سنگین و با سرعت آهسته و زوزه کشان این مسیر رو به بالا می رفتند. در انتهای این شیب تند سرانجام مجبور میشی از دوچرخه پیاده بشی و مقدار باقی مانده از سربالایی رو پیاده طی کنی، هرچند هول دادن دوچرخه در حین این پیاده روی خودش معضلی بود.
در جایی در بالا دست این جاده بچه ها و اعضای یک خانواده محلی که بر روی تپه ای مشرف به جاده بودند همراه با کف زدن و شعار دادن "پا بزن پا بزن" ما رو تشویق می کردند. حالا حدود 7 کیلومتر از شهرک کیاسر فاصله گرفته بودیم و قسمت عمده ارتفاعات بالادست کیاسر رو رکاب زده بودیم. به محوطه ای باز در کنار جاده می رسیم که آلاچیق هایی برای فروش اغذیه محلی و استراحت بین راهی برپا کرده اند. توقف می کنیم تا هم آش دوغ و چایی سفارش بدیم و به استراحت بپردازیم. همین آش دوغ خوشمزه که همراه با نون می خوریم ناهار ما هم محسوب میشه. در محل این آلاچیق ها جاده ای فرعی نظرمون رو جلب می کنه. تصمیم می گیریم امروز از ادامه حرکت در مسیر جاده اصلی صرف نظر کنیم و وارد این جاده فرعی بشیم تا در دل ناشناخته های اطراف کند و کاوی بکنیم. این کنجکاوی و پیمایش های کاوش گرایانه در طبیعت برای ما لذت خاص داره. مقداری که در جاده فرعی به پیش رفتیم دیگه عملا راه برگشت نداشتیم چون جاده با یه شیبی خیلی زیاد و با پیچ و خم های متوالی به قعر دره مجاور به پایین می رفت. در این وضعیت ما هم مجبور بودیم مقدار زیادی از ارتفاعی که به زحمت رکاب زدیم دوباره به پایین برگردیم. هرچند این موضوع خوش آیندی نبود ولی طبیعت این دره اونقدر زیبایی داشت که حاضر بودیم زحمت این فرود و صعود مجدد رو به جان بخریم.
حدود دو، سه کیلومتر فقط شیب سرازیری رو طی کردیم، سرازیری بود و سرازیری! تا سرانجام به قعر دره رسیدم، جایی که روستایی به نام جمال الدین کلا قرار داشت و رودی هم از میان روستا جاری بود. حالا دیگه کاملا مسلم بود که شب رو باید در همین روستا اتراق کنیم. ترجیح دادیم که در صورت امکان در مسجد و حسینه روستا اسکان پیدا کنیم تا به مردم و جو روستا نزدیک تر باشیم. معمولا اینجوری خیلی بیشتر حال میده تا به فرض بخوای در حومه روستا جایی رو برای کمپ پیدا بکنی و شبی رو غریبانه طی کنی.
قبل از غروب آفتاب با پیاده روی در کوچه های شیب دار روستا با فضای کلی روستا و پیرامون آن آشنا شدیم. سقف خونه ها مانند بقیه روستاهای خطه شمال شیروانی است و روستا در شیب دامنه های سرسبز کوه شکل گرفته، روستای جمال الدین کلا به نام روستای سادات هم معروف هست چون اهالی آن عموما از سادات علوی هستند. خیلی از اهالی هم فعلا در شهر ساری ساکن هستند و تابستان ها برای استفاده از هوای خنک و طبیعت زیبای روستا، چند ماهی رو در خانه های پدری خود در این روستا به سر می برند.
شب هنگام و بعد از نماز با یکی از اهالی متدین و در عین حال با صفا و خونگرم و خوش صحبت این روستا سرگرم گفت و گو شدیم. من که شخصا از حجم اطلاعات ادبی و فصاحت گفتار او لذت فراوان بردم.
صبح زود خداحافظی با روستای جمال الدین کلا و سلامی دوباره به جاده
صبح زود از روستای جمال الدین کلا خارج می شیم و باید تمام دو، سه کیلومتر سربالایی رو که دیروز از آن پایین اومده بودیم این بار با پای پیاده و دوچرخه به دست به سمت بالا بریم تا به مسیر جاده اصلی ساری به دامغان برسیم. البته در این سربالایی هر جا که شیب جاده کمتر می شه سوار بر دوچرخه می شدیم و به سمت بالا رکاب می زدیم. بعد از ساعتی به لب جاده اصلی رسیدیم و باز هم رکاب زدیم برای بالا و بالاتر رفتن از ارتفاعات تا اینکه سرانجام به مرتفع ترین قسمت مسیر رسیدیم با ارتفاعی حدود 1850 متر از سطح دریا. با این حساب ما از ساری تا اینجا حدود 1700 متر ارتفاع گرفته بودیم. از این جا به بعد سرازیری های مسیر شروع میشد که تا روستای تلمادره ادامه پیدا می کرد. روستای تلمادره در پایین قسمت جاده در این منطقه قرار داره و بعد از اون جاده اصلی دوباره به فراز ارتفاعات میره. منطقه تلمادره یک جایگاه استراحت بین راهی در جاده ساری به سمنان محسوب میشه و دارای امکاناتی شبیه فروشگاه مواد غذایی و میوه فروشی و رستوران و پمپ بنزین و پاسگاه پلیس میباشد. از محل تلمادره مسیر ما از جاده اصلی جدا میشه و به جاده آسفالته اروست در سمت چپ جاده اصلی وارد میشه. این جاده بعد از 25 کیلومتر به روستای اروست میرسه.
چشمه های باداب سورت در همون نزدیکی قرار داره. در این مسیر و قبل از رسیدن به روستای اروست از روستاهای پشرت، کوارت و قلعه سر میگذریم. طبیعت این منطقه دیگه اون سرسبزی و طراوت قسمت های اولیه بخش چهاردانگه ساری رو نداره و کم کم میره که طبیعت خشک کویری جایگزین دشت های سبز و جنگل بشه ولی هنوز چشم انداز کشتزار و باغات پراکنده، زیبایی منطقه رو تا حدودی حفظ کرده. در میان راه توقفی در باغات حاشیه روستای قلعه سر داریم. من و یکی دیگه از دوستان در کوچه های روستا گشتی می زنیم و دقایقی مهمان یک خانواده روستایی می شویم تا از سرویس بهداشتی خانه وی استفاده کنیم و نماز رو در ایوان خانه بخوانیم. صاحبخانه یک بانوی مسن روستایی که با روی گشاده، استفاده از امکانات و فضای خانه خودش رو در اختیار ما میگذاره و با میوه از ما پذیرایی می کنه. سپس به راهمان به سمت چشمه های باداب سورت ادامه میدهیم و سرانجام در نزدیکی انتهای مسیر به یک سه راهی میرسیم که مسیر سمت چپ به روستای اروست می رسه و مسیر سمت راست بعد از چند کیلومتر دیگر و از طریق یک جاده خاکی به چشمه های باداب سورت میرود.
تقریبا تمام مسیر 25 کیلومتری که از تلمادره تا چشمه های باداب سورت پیمودیم به صورت یک شیب نسبتا ملایم سربالایی بود ولی سربالایی کوه و تپه هایی که چشمه ها در بالای اون قرار دارند واقعا تند هست. به گونه ای که مجبور هستیم پیاده دوچرخه ها رو با خودمون بالا بکشیم مخصوصا با توجه به آن که جاده سنگلاخی هم بود.
چشمه های باداب سورت میراث طبیعی ارزشمند و منحصر به فرد در ایران هست که در 120 کیلومتری جنوب شرقی ساری و در حدفاصل ساری تا سمنان، چشمه هایی از آب گازدار همراه با ترکیبات معدنی قرار داره که در نوع خودش در ایران بی نظیر و در دنیا کم نظیراست. این چشمه ها به نام باداب سورت معروف هستند که باداب به معنی آب گازدار است. دو چشمه باداب سورت بر روی تپه ای قرار دارند. ارتفاع این منطقه از سطح دریا 1800 متر است. این چشمه ها بعد از دماوند دارای دومین ثبت میراث طبیعی در ایران می باشند. ترکیبات موجود در آب این چشمه ها باعث ایجاد رسوباتی رنگین به رنگ های زرد و نارنجی و قرمز شده است. علاوه بر آن در طی هزاران سال جریان آب چشمه ها به سمت پایین موجب ایجاد تاقچه های پلکانی زیبا و شگفتی در شیب تپه شده است. مجموعه این طاقچه های پلکانی با رسوبات رنگین آن باعث پیدایش مناظر بدیعی در این ناحیه شده است. شبیه چشمه های باداب سورت در ایران، منطقه ای به نام پاموکاله در ترکیه است که گردشگران زیادی رو به خودش جذب کرده ولی باید بدونیم که چشمه های باداب سورت ایران از نظر طیف رنگین رسوبات، بر منطقه پاموکاله ترکیه برتری داره، ولی با این حال هنوز نتونستیم پذیرایی از گردشگران خارجی رو برای این ناحیه منحصر به فرد در کشورمان ایران محیا کنیم.
برای دسترسی به چشمه های باداب سورت باید به جاده ساری به سمنان بیاید و در روستای تلمادره، در میانه این جاده به سمت جاده ای برید که به روستای اوروست و چشمه های باداب سورت می رسه. در مجاورت این چشمه ها، امکانات رفاهی وجود نداره و اگه قصد شب مانی در این منطقه رو دارید می تونید از حسینه روستای اروست که در چند کیلومتری این چشمه هاست استفاده کنید. این چشمه ها در هنگام طلوع و غروب خورشید تلالو ویژه ای دارند و میتونید در این زمان ها بهترین تصاویر رو از آن ها ضبط کنید.
چشمه های باداب سورت درست در بالای تپه ای کوهستانی قرار گرفتند. یکی از چشمه ها کوچک و قرمز رنگ و رگه هایی همچون جریان خون روی سنگ های صیقلی در شیب قسمتی از تپه ایجاد کرده، دریاچه ای کوچک ولی عمیق از چشمه دیگر باداب سورت ایجاد شده است که آب آن از شیب تپه سرازیر می شه و حوضچه هایی با آب رنگی در شیب تپه ایجاد می کند. در زمان بازدید ما از این منطقه، آب تعدادی از این حوضچه ها خشک شده بود.
حوضچه های باداب سورت در طی هزاران سال شکل گرفته اند ولی متاسفانه با عبور گردشگران از روی لبه های حوضچه ها و عدم مراقبت مناسب محل به وسیله نهاد های حفاظت محیط زیستی در معرض نابودی قرار گرفته اند. متاسفانه تاکنون همت کافی برای ایجاد سایت گردشگری در این محل همراه با امکانات کافی و مراقبت های ویژه برای حفظ استفاده از این سرمایه ملی وجود نداشته است. منطقه چشمه های باداب سورت، فاقد کوچکترین امکانات خدماتی است.
و پایان سفرمان همراه با باران های رگباری و سیل بود. هنگام غروب بود که چشمه های باداب سورت رو ترک کردیم و برای استراحت شبانه به روستای اروست اومدیم و با کمک دهیاری روستا از فضای مسجد بزرگ روستا برای خواب شبانه استفاده کردیم. صبح روز فردا راه برگشت رو در پیش گرفتیم تا مسیر 120 کیلومتری چشمه های باداب سورت تا شهر ساری رو در عرض مدت یک روز بپیماییم. به جز گردنه و سربالایی های نفس گیری که در منطقه تلمادره داشتیم تقریبا بقیه مسیر به صورت سراشیبی بود.
امروز برخلاف روزهای گذشته آسمان ابری بود و خبر از بارندگی می داد. در حدود 40 کیلومتری ساری بودیم که بارش باران آغاز شد. پانچوهای خودمون رو پوشیدیم تا محافظی در برابر باران باشه. شدت باران کم و زیاد می شد ولی در نزدیکی ساری تبدیل به رگبارهای شلاقی شد و وقتی به شهر ساری رسیدیم با سیلی مواجه شدیم که در خیابان ها جاری بود. خیابان تبدیل به رودخانه شده بود و پیاده روهای اطراف تبدیل به آبشارهایی شده بود که از سقف شیروانی خانه ها به پایین فرو می ریخت. در حالیکه با لباس های سراسر خیس و سنگین در داخل رود خیابان و از میان خودروهای محاصره شده در سیل رکاب میزدیم، در عین حال از این طبیعت ایجاد شده در شهر لذت می بردیم. تنها حسرتم آن بود که در شرایط بارانی نمیتونستم با دوربین خودم از این صحنه های شگفت رود و آبشار فیلم تهیه کنم.
وقتی سرانجام با رکاب زنی در خیابان های طویل شهر ساری به محل ترمینال اتوبوس رانی رسیدیم کاملا شبیه موش آبکشیده شده بودیم. توانستیم در پناه سقف ایوانی لباس های خودمونو تعویض کنیم و سوار بر اتوبوس راهی اصفهان شویم و به این ترتیب سفری که تمام روزها و دقایقش تبدیل به خاطره ای شیرین و به یاد ماندنی برای ما شد به پایان رسید.
چهارشنبه 08 آذر 1402
دوشنبه 25 مهر 1401
جمعه 11 شهریور 1401
دوشنبه 31 مرداد 1401
سه شنبه 23 آذر 1400
یکشنبه 10 مرداد 1400
دوشنبه 24 خرداد 1400
دوشنبه 13 اردیبهشت 1400
دوشنبه 16 فروردین 1400
یکشنبه 17 اسفند 1399
شنبه 18 بهمن 1399